اود - به فتح الف و واو (مفرداتنهجالبلاغه)اود (به فتح الف و واو) یکی از مفردات نهج البلاغه، به معنای کجی، زحمت، تلاش میباشد که حضرت علی (علیهالسلام) در مورد ابن ملجم مرادی، طلحه و زبیر، و... با این واژه، مطالبی را بیان نموده است. ۱ - مفهومشناسیاود (به فتح الف و واو ـ بر وزن شرف) به معنای کجی، زحمت و تلاش میباشد که در اقرب الموارد آمده است: «الاود: الاعوجاج و الکدّ و التّعب.» ۲ - کاربردهااین لفظ هفت بار در «نهج البلاغه» مورد استعمال قرار گرفته است، که برخی از آن موارد بدین قرارند: ۲.۱ - خطاب به ابن ملجمپس از آنکه فرق آن حضرت (علیهالسلام) توسط اشقی الاشقیاء شکافته شد، فرمودند: «ملکتنی عینی و انا جالس فسنح لی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقلت یا رسول الله ماذا لقیت من امّتک من الاود و اللدد؛ فقال: ادع علیهم؛ نشسته بودم خوابم ربود، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خواب از کنارم گذشت گفتم یا رسول الله چقدر انحراف و خصومت که از امتّت دیدم فرمود: بر آنها نفرین کن.» ۲.۲ - خطاب به طلحه و زبیرآنگاه که طلحه و زبیر به آن حضرت گفتند: با تو بیعت میکنیم بشرط آنکه شریک تو در کار خلافت باشیم، فرمودند: «لا؛ و لکنّکما شریکان فی القّوة و الاستعانة و عونان علی العجز و الاود؛ نه؛ بلکه شما شریکان من هستید در نیرومندی و یاری، و یاران من هستید بر ناتوانی و کار مشکل.» در اینجا منظور از «اود» کار مشکل و سخت است. ۲.۳ - توبیخ برخی از اصحابآن حضرت (علیهالسلام) در توبیخ برخی از اصحابش فرموده است: «و انّی لعالم بما یصلحکم و یقیم اودکم و لکّنی لا اری. اصلاحکم بافساد نفسی اضرع الله خدودکم و اتعس جدودکم؛ من میدانم کدام عمل شما را اصلاح میکند، و کجیتان را راست مینماید ولی نمیخواهم شما را اصلاح کنم با فاسد کردن خودم، خداوند ذلّت را در قیافهتان وارد کند، و تازهتان را تباه گرداند.» • منظور از «جدود» حظوظ و نصیبهاست. ۲.۴ - بیانی از حقایقآن حضرت (علیهالسلام) در خطبه ۲۲۸ چنین فرموده است: «لله بلاد فلان فلقد قوّم الاود و داوی العمد و اقام السنة و خلّف الفتنة، ذهب نقیّ الثوب، قلیل العیب اصاب خیرها و سبق شرّها ادیّ الی الله طاعته و اتقّاه بحقّه...؛ خدا راست بلاد فلان کس، کجی را راست کرد درد را دوا نمود، سنّت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برپا داشت، فتنه را پشت سرانداخت (فتنه به او نرسید) پاکدامن و کم عیب از دنیا رفت، به خیر دنیا رسید و از شرّش سبقت یافت (شرش به او نرسید) طاعت خدا را ادا کرد و او را به حق پرهیزکاری نمود...» ۲.۴.۱ - دیدگاه اهل سنتاهل سنت عقیده دارند، منظور امام (علیهالسلام) از این کلام عمر بن الخطّاب است چنانکه محمد عبده و ابن ابی الحدید گفتهاند. ابی ابی الحدید گوید: نسخهی نهج البلاغه را که به خط سید رضی جامع نهج البلاغه بود به دست آوردم و تحت کلمه «فلان» نوشته بود (عمر) فخّار بن سعد مولوی به من چنین خبر داد، از نقیب ابو جعفر یحیی بن ابی زید علوی پرسیدم گفت: منظور از فلان در «لله بلاد فلان» عمر بن الخطاب است. گفتم: آیا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) عمر را این چنین مدح میکند؟ گفت: آری. [۶]
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۲، ص۳-۴، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (ره)، بیتا.
۲.۴.۲ - دیگاه امامیهامّا امامیّه میگویند: این گفته از باب تقیه است؛ میخواسته یاران خودش را با نقل این سخن به صلاح بکشد ... آنگاه ابن ابی الحدید از تاریخ طبری نقل میکند: بعد از قتل عمر، دختر ابی حثمه میگفت: «وا عمراه اقام الاود و ابرا العمد امات الفتن و احیا السنن خرج نقّی الثوب بریئا من العیب» مرحوم راوندی در شرح خود به نقل از ابن ابی الحدید گوید: آن حضرت (علیهالسلام) بعضی از یاران خویش را با حُسن سیرت مدح میکند. ابن میثم در این خصوص نوشته است: نقل شده مراد از فلان «عمر» است و از قطب راوندی نقل شده که آن حضرت (علیهالسلام) بعضی از یاران خویش را مدح میکند که قبل از وقوع فتنهها مرده بود... ابن میثم ادامه میدهد: «بدان: شیعه در اینجا سؤالی مطرح کرده و میگوید: ما به خطاکار و غاصب بودن ابوبکر و عمر اتفاق داریم، در این صورت یا این سخن از علی (علیهالسلام) نیست و یا به اتفاق ما باطل است؛ آنگاه شیعه به دو وجه جواب داده است. ۱ـ اینکه این سخن، از امام است و منظور آن حضرت (علیهالسلام) این بوده که معتقدین به خلافت شیخین را، با این سخن به اصلاح بکشد. ۲ـ اینکه با این سخن، ابوبکر یا عمر را مدح کرده تا عثمان را توبیخ کند که راه آن دو نفر را نرفت. ۲.۴.۳ - دیدگاه نگارندهنگارنده معتقد است: این کلام نمیشود در رابطه با یک فرد عادی باشد؛ یقینا درباره یک حاکم و یک پیشوا است. از طرفی دیگر یقینا منظور آن حضرت (علیهالسلام) مدح عمر نیست و این محال است. زیرا چگونه ممکن است امام (علیهالسلام) عمر بن الخطاب را در خطبه شقشقیّه آنگونه مورد انتقاد شدید قرارداده و بگوید: «فدک را به طور غصب از ما گرفتند.» و مکرر بفرماید: «حکومت برای اهل بیت (علیهمالسّلام) و آل محمد (صلواتاللهعلیهم) است. ۲.۴.۴ - دیدگاه شهید مطهریمرحوم شهید مطهری در «سیری در نهج البلاغه» مینویسد: این سخن از علی (صلواتاللهعلیه) نیست بلکه سخن دختر «ابی حثمه» و مانند آن است که مرحوم رضی به اشتباه به آن حضرت (علیهالسلام) نسبت داده است. ۳ - پانویس۴ - منبع• قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «اَوَد»، ص۹۸-۱۰۰. ردههای این صفحه : مفردات نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان نهج البلاغه
|